۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۶, شنبه

اول مي، روز بين المللي طبقه كارگر براي همه كارگران، خلق هاي ستمديده، كمونيست ها و نيروهاي مترقي مباركباد!

اول مي، به مثابه روز بين المللي طبقه كارگر، در بيش از هشتاد كشور جهان رسميت يافته، و اما در همه كشور هاي جهان به گونه رسمي و غير رسمي برگزار ميگردد. هنوز هستند شماري از كشور ها اعم از پيشرفته سرمايه داري و يا عقب نگهداشته شده، كه ر‍ژيم هاي مرتجع و مستبد شان، نمي گذارند كه به گونه رسمي از اين روز تجليل به عمل آيد. اما، استبداد و ارتجاع هرگز نتوانسته است تا از تظاهرات و اكسيون هاي كارگري طي اين روز ممانعت كند. كارگران سراسر جهان، به مصداق شعار كمونيستي انترناسيونال اول – كارگران سراسر جهان متحد شويد- در اين روز، با گردهم آيي ها، تظاهرات و اكسيونهاي باشكوه، شعار اتحاد بين المللي خويش را در عمل  متبلور ميسازند. از زمانيكه پيشوايان كبير پرولتاريا –ماركس و انگلس- ضرورت اتحاد بين المللي پرولتاريا را تشريح كردند، و از زمانيكه شعار ماركسيستي (كارگران وطن ندارند) مبين انترناسيوناليزم پرولتري در مبارزات بين المللي طبقه كارگر گرديده است، تا دهه هشتاد قرن بيست، زمانيكه صدر گونزالو از برپايي جنگ خلق در همه كشور ها اعم از امپرياليستي،سرمايه داري و ماقبل سرمايه داري سخن گفت، و تا امروز، طبقه كارگر پيوسته صديق ترين، پيگيرترين، و راديكال ترين مبارز راه رهايي بشريت بوده، و يگانه طبقه يي بوده است كه حقانيت رهبري ستمديده گان ارض را دارا بوده است. با صدر مائوتسه دون و با مائوئيسم است كه حول  تز ادامه انقلاب تحت ديكتاتوري پرولتاريا، مبارزات ضد احياگري سرمايه داري، دژ پولادين خويش را يافته، و مبارزه بر ضد رويزيونيزم در عرصه بين المللي به مرحله تكاملي نوين رسيده است. مائوئيسم به مثابه مرحله نوين در تكامل ايدئولوژي پرولتاريا، تداوم و تكامل ماركسيسم-لنينيسم بوده، و امروزه، به تاييد و مصداق گفته صدر گونزالو تنها كسي كمونيست است كه ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم را قبول داشته، و معتقد به تز ادامه انقلاب تحت ديكتاتوري پرولتاريا تا رسيدن به كمونيسم باشد. با آنكه همآيش ها، تظاهرات،راهپيمايي ها و اكسيونهاي كارگران در اول مي، به درجات مختلف، از خواست هاي ترديونيونيستي(اتحاديه كارگري)، رفرميستي گرفته، تا خواست هاي راديكال كمونيستي را در بر ميگيرد، با آنهم به طور كلي از آنجايي كه توجه جدي به خواست هاي روزمره كارگران از وظايف كمونيستان ميباشد، و از ماركس بدين سو بدان پرداخته اند، لهذا بايد از "تريبون" اول مي، در راستاي دفاع از مبارزات سياسي،اقتصادي و فرهنگي پرولتاريا بر ضد امپرياليزم ،سرمايه و ارتجاع وابسته به امپرياليزم استفاده نمود. بايد خواست هاي اكونوميستي كارگران را در مسير بخشيدن آگاهي سياسي و سياسي ساختن هرچه بيشتر جنبش كارگري كاناليزه كرد. جشن جنبش كارگري در اول مي، يادمان ساده قرباني هاي طبقه كارگر امريكا در چنين روزي نيست،بلكه نماد همبسته گي بين المللي كارگران در حمله بر ضد دژ كثيف سرمايه داري است. درفشي را كه روبسپير برافراشته بود، و با كمون پاريس رنگ و آهنگ كمونيستي به خود گرفت، درفشي را كه با خون كارگران شيكاگوي امريكا در 1886 گلگون گرديده، چنين درفشي را كه با خون دادخواهي هاي پرولتاريا به اهتزاز درآمده است، نه تنها بايد آنرا پيگيرانه در اهتزاز نگهداشت، بل بايدش با مائوئيسم به مثابه فرمانده انقلاب جهاني پرولتاريايي ، اين درفش را در چهار دانگ گيتي به ظفر رسانيده، و نماد رهايي همه بشريت ساخت. اين درفش كبير بايد در فرداي پيروزي انقلاب جهاني پرولتري، يعني زمانيكه بور‍ژوازي به تاريخ مي پيوندد، بايد برازنده گي خويش را با خون ما و نسل هايي كه بعد از ما مي ايند بيشتر از پيش بدست آورد. آري! زمانيكه يكبار درفش انقلاب برافراشته گردد، آن درفش هرگز فرود نخواهد آمد و خوني كه در راه انقلاب مي ريزد، هرگز برعبث نبوده، بلكه سدر تنومند انقلاب جهاني را آبياري خواهد نمود. وجيبه اصيل كمونيست ها است كه در روزاول مي، در ميان كارگران، شعار جنگ خلق را نهادينه ساخته، و طبقه كارگر را آگاهانيده، و آماده برپاداشتن و پذيرفتن رهبري جنگ خلق سازند. نبايد به خواست هاي روزمره كارگران بهاي اندكي داد. اما اين بدان معني نيست كه ما بايد خود را يكسره وقف خواست هاي اكونوميستي و رفرميستي كنيم، بلكه بايد خواست هاي ولو "عادي" كارگران را در پرتو خواست اصلي يعني برپايي جنگ خلق، صيقل بخشيده، و آن خواست ها را در بستر اصلي، يعني بستر جنگ خلق، و در خدمت به خلق، و در خدمت به انقلاب كه گرايش عمده است، و در خدمت به تعرض استراتيژيكي كه انقلاب جهاني در آن قرار دارد، به كارگرفته، و آنها را به مثابه خنجرهاي بران، در راستاي تقويت گرايش جنگ خلقي، فرايازاند. كمونيست ها بايد زنجير هاي رفرميزم و اكونوميزم را كه بوسيله دم و دستگاه امپرياليستي و توسط احزاب و نيرو هاي چاكر سرمايه نظير "سوسيال-دموكراتها"، "سبزها"،"تروتسكيستها"،  "سوسياليزم قرن بيست ويكي هاي چاوزي" و ساير نيرو هاي رويزيونيست و دگمارويزيونيست بدست و پاي كارگران بسته ميشود، از هم گسسته، و با سلاح مائوئيسم، و "ميله تفنگ" قدرت سياسي نوين، رفرميزم و اكونوميزم را از صفوف و رهبري طبقه كارگر بزدايند. نبايد پسنديد، پذيرفت و بدان بسنده كرد كه دولت هاي مرتجع و ماشين هاي سركوب طبقات استثمارگر اين روز را به گونه فرماليستي و خالي از محتوا به اصطلاح "تجليل" كنند! نيك مبرهن است كه آنعده از دول پوشالي كه اين روز را "تجليل" ميكنند، اين تجليل نمايشي، ثمره جانفشاني ها، مبارزات حق خواهانه، و ايثارگري هاي طبقه كارگردر سطح بين المللي بوده، و اگر فشار انقلابي طبقه كارگر در ميان نباشد، نه تنها بور‍ژوازي و ارتجاع اين روز را تجليل نخواهد نمود، بلكه حتي خاطره آنرا نيز دفن خواهد ساخت. "تجليل" اين روز از سوي دولت هاي پوشالي محض از براي فريب كارگران و از براي كم خطر ساختن خشم كارگران است، كارگراني كه حتي مجال تجليل واقعي از روز خويش را نيز بدون جانفشاني ها بدست نياورده اند. در حقيقت، طبقه كارگر، با آگاهي تاريخيي كه كسب نموده است، خود همه ساله، اين روز را برگزار ميكند، و اين بورژوازي و حكومات پوشالي اند كه جهت تظاهر به "همنوايي" با برده گان پرولتر خويش، ادعاي "تجليل" از روز "برده گان" خويش را ميكنند! در افغانستان، "تجليل" اين روز از سوي "اتحاديه ملي كاركنان" دولت پوشالي كرزي، توهين به اين روز است! تجليل واقعي از اول مي، صرف بوسيله دوستان خلق امكان پذير بوده، و تنها در بستر جنگ خلق معني و مصداق انقلابي و دورانساز خواهد داشت. بنابرآن، چه در افغانستان و چه در ساير كشورها، براي گراميداشت اين روز باشكوه، بايد آنرا از چنبر "تجليل" پوشاليان و استثمارگران طبقه كارگر برون آورده، و اين روز را بوسيله خود كارگران و تحت رهبري احزاب مائوئيست و در گرماگرم جنگ خلق پذيره شده،و آنرا به لحظه ي باشكوه پيشروي هاي مستمر انقلاب جهاني مبدل ساخت.بورژوازي و ارتجاع، همه چيز را در شكل خلاصه ميكند،و آنرا از محتوا تهي ميسازد. حتي پيكر سرخ چه گوارا را نيز در "بلوز"ها جهت بازار يابي نقش ميكند. به قول استالين كبير، اگر بور‍ژايي را بخواهيم به دار آونگ كنيم، آخرين خواستش اين است كه طناب دار را بالاي ما به فروش برساند!آري! بايد بساط شكل گرايي طبقات پوشالي را درهم ريخت. طبقه كارگر به مثابه آخرين طبقه در تاريخ، بايد منادي جامعه بي طبقه باشد، نه دنباله رو فريبورزي ها و سياست هاي رفرميستي احزاب سوسيال-دموكرات و سوسيال-فاشيست! مائوئيسم ، سلاح بين المللي پرولتاريا است. با گلوله هاي جنگ خلق است كه سينه دشمن هدف قرار گرفته، و فرداي پيروزي از آن پرولتاريا و ساير ستمديده گان ميشود. بورژوازي چنان در پوسته ارتجاعي خويش به طرف پوسيده گي روان است كه حتي در يكي از پيشرفته ترين كشور هاي سرمايه داري يعني در كشور امپرياليست امريكا،كه مهد روز بين المللي طبقه كارگر است، تحمل تجليل و لو ظاهري آنرا به گونه رسمي از طبقه كارگر گرفته است. اين روز، هنوز مجال "رخصتي"بودن، و رسمي بودن را در ايالات متحده امريكا نيافته است! كوچكترين توهمي مبني بر مترقي بودن فرماسيون سرمايه داري، در شرايط كنوني باقي نيست. حتي كوچكترين توهم در اين خصوص، زمينه فروافتادن به چاله رويزيونيزم و چاكري امپرياليزم را فراهم ميكند. لهذا، مائوئيسم، هرگونه رفرميزم دولتي و هرگونه گرايش پارلماني را محكوم نموده، و كريتينيسم پارلماني و بازي هاي "انتخاباتي" را به گونه بنيادي رد نموده، و جهت پيروزي درياي توده هاي غيرمسلح در نبرد با اقليت مسلح حاكم بر سرنوشت ملت ها، خلق ها و كشورها، مبرهن ميدارد كه: تنها درياهاي توده هاي غير مسلح، ماداميكه مسلح شوند، ميتوانند كه اقليت مسلح  استثمارگر حاكم را خلع سلاح يعني خلع قدرت نموده، و با درهم شكستن ماشين دولتي استثمارگران، قدرت سياسي نوين را مستقر و مستحكم داشته، به سوي سوسياليزم و كمونيزم رهسپار گردند. اول مي را جشن بگيريم، آنرا به مثابه يكي از ميراث هاي والاي جنبش كارگري و كمونيستي پاس داشته، و از آن به مثابه سلاح مبارز بر ضد سرمايه، ارتجاع و استبداد استفاده كنيم، و با راه اندازي و تداوم جنگ خلق ها درسراسر گيتي، اين روز نمادين را به واقعيت عيني يعني حقيقت پيروزي جهاني طبقه كارگر مبدل سازيم.

زنده باد اول مي، روز همبسته گي بين المللي طبقه كارگر
به پيش در راستاي ايجاد حزب كمونيست فراگير در افغانستان
زنده باد ماركسيسم-لنينيسم-مائوئيسم
مرگ به امپرياليزم، فئوداليزم و كاپيتاليزم بيروكراتيك
جنگ خلق آري! كريتينيزم پارلماني و رفرميزم خير!ژ
زنده باد كمونيسم! مرگ به سنتريزم و رويزيونيزم!
پيروز باد مبارزات انقلابي كارگران زنجير شكن افغانستان و سراسر جهان
در راه سرخ سوسياليزم به پيش!
سازمان كارگران افغانستان(م.ل.م)
اول مي، 
2012

منبع: وبسايت "شورش"

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر